1)یخ کسی گرفتن یا نگرفتن :وقتی کسی به منظور رسیدن به هدفی زحمت ورنجی متحمل شود و وقتی تلف کند و سرانجام نتیجه بگیرد یا نگیرد این مثل آورند.مأخذ: یخ گرفتن مربوط به زمان قدیم است که هنوز یخچال صنعتی و آب سردکنو امثال آن نبود. درهر شهری برای رفع احتیاج یخ در تابستان،یخچال طبیعی وجود داشت.ساختن این گونه یخچالها و تهیه یخ در رساندن آن به بازار فروش کار آسانی نبود،گرچه با آب باران و آب جاری غیر بهداشتی تهیه میشود.مایه اصلی یخچال طبیعی بسته به خوب یخ بستن آب در زمستان بود.یخچال داران در سالهایی که زمستان سرد میشد و یخ کاملاً میگرفت سود خوبیمیبردند،ولی اگر زمستان چنان سرد نمیشد که آب به خوبی منجمد شود،بدیهی است که به آنها ضرر وارد میشد.این بود معنی یخ گرفتن یا نگرفتن.( نامیکه امروزه بر یخچالهای صنعتی گذارده اند واقعاً نام بی مسمایی است،زیرا کلمه یخچال از دو واژه " یخ " و " چال " که به معنی گود و چاله است که اشاره به استخری که آب در آن جمع میکردند که یخ بسازند،است.ولی دستگاهی که ما امروزه به نام یخچال استفاده میکنیم خوب بود یخدان،یخساز یا چیزی بهتر از این نامگذاری میشد.12)از بز برند و به پای بز بندند :نظیر،ازماست که بر ماست.مأخذ : طناب که با آن پای بز و میش و دیگر حیوانات اهلی را بندند که فرار نکند،یا در موقع کشتار آنها را با طناب به چنگک قصابی آویزان کنند همه از موی بز است.
علت دیوانگیپزشک قانونی به بیمارستان دولتی سرکی کشید و مردی را میان دیوانگان دید که به نظر خیلی باهوش می آمد وی را صدا کرد و با کمال مهربانی پرسید : می بخشید آقا شما را به چه علت به تیمارستان آوردند ؟مرد در جواب گفت : آقای دکتر بنده زنی گرفتم که دختری 18 ساله داشت روزی پدرم از این دختر خوشش آمد و او را گرفت از آن روز به بعد زن من ، مادرزن پدرشوهرش شد و چندی بعد دختر زن من که زن پدرم بود پسری زایید که نامش را چنگیز گذاشتند چنگیز برادر من شد زیرا پسر پدرم بود اما در همان حال چنگیز نوه زنم بود و از این قرار نوه من هم می شد و من پدربزرگ برادر تنی خود شده بودم چندی بعد زن من پسری زایید و از آن روز زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و حتی مادربزرگ او شد در صورتی که پسرم برادر مادربزرگ خود و حتی نوه او بود از طرفی چون مادر فعلی من یعنی دختر زنم خواهر پرسم می شود بنده ظاهرا خواهرزاده پسرم شده ام ضمنا من پدر و مادرم و پدربزرگ خود هستم پس پدرم هم برادر من است و هم نوه ام حالا آقای دکتر اگر شما هم به چنین مصیبتی گرفتار می شدید ایا کارتان به تیمارستان نمی کشید ؟